اخرش عیدیم رو گرفتم

دیدین که بالاخره عیدی قالب وبلاگ عیدی گرفتم 

از عرفانی  ممنونم  که  عیدی بهم  داد


اصلن همه عیدی هام یه طرف  این یکی یه طرف 


اصلن الان من خیلی بخاطره قالبم  خوشحالم 


عرفانیییی ممنونم  رفیق 

نظر ۱ ۱ موافق ۰ مخالف

زر مفت زدم حوصله نداری نخوان وقتت رو الکی میگیره

دوست دارم موهام رو از ته بزنم  
حتی حوصله موهای خودم رو ندارن 
دخترا عاشق موهاشون هستن اگه یه روزی دیدن دختر از موهاش گذشته بدونید دیگه هیچی برای از دست دادن نداره که موهاش رو میزنه
 یه چیزی هست میگه زن افسرده رو چه به موی بلند 
حالا فکر کنید از بچگی موهام کوتاه بود  واین دقیقا یعنی از بچگی همه چی رو از دست دادم 
یه روزی یه نفر بهم گفت تو ادم خوبی هستی مراقب خودت باش 
ولی  بخاطر همون یه نفر شدید ادم بدی شدن 
اصلا  میگن ادم یه بار عاشق میشه بعد از عوضی میشه 
این رو خوب میدونم من هیچ وقت عاشق نشدم والبته میدونم هنوز بچه ام .
اما علاقه ای به درک عشق ندارم 
من بین چهارتا پسر بزرگ شدم  همبازی بچگی هام هم پسرا بودن اوصولا رفاقت با پسرا بهتره  دختر  معنی رفاقت رو خوب نمیدونند 
دختر راحت قهر میکنند  راحت  فراموش میکنند راحت پشت سر رفیق هاشون حرف میزنند 
من اگه با پسری حرف میزنم حتما دلیلش اینکه  رفیق خوبیه 
فرقی نداره مجازی باشه و واقعه ای 
 من یه بار فقط یه بار غرور رو حفظ کردم
 یه روزی دیدم دیگه نیست  اون روز هرچی فحش بلد بودم نثار خودن کردم که چرا نگفتم بهش 
اون موقع غرورم شکست بعد از اون به همه گفتم دوست دارم
مثلا به مامانم 
به خواهر 
به دوستام 
و به رفیق هام 
ادم های که دوست دارین بهشون بگید 
یه روزی دیگه نیستن  و اون موقع یه عمر دیوونه میشی که چرا نگفتم 

من هیچ  وقت به پدرم نگفتم دوست دارم  الان روزی هزاربار به عکسش میگم ولی فایده نداره 

من هیچ وقت به چشم های پدرم نگاه نکردم ولی اخرین لحظه وقتی سرش تو بغلم بود  ولی داشتم التماسش میکردم که حرف بزنه وقتی داشتم  با چشم های خودم رفتنش رو میدیم 
تو چشم هاش نگاه کردم  مادرم حق داشت عاشق این چشم ها باشد 
وقتی اخرین نگاهش بعد از من به مامان بود
وقتی کلی حرف توی نگاهش بود 
من فقط یکبار به چشم های پدرم نگاه کردم 
چشم های به رنگ غروب
رنگ چشم های پدرم خیلی خاص بود  
این روز ها شدید دلتنگ بابام هستم 
دخترا بابایی هستن  ومنم یه دخترم  به دختر افسرده و مریض  که فقط باباش رو میخواهد 

از امروز با رضوان جدیدی  رو به رو میشن 
همون  رضوانی که  مغرور بود سرد وبی احساس 
دلیل  غرور امروزم بخاطر جمله ای که تو پست قبل گفتم نیست 
دلیلش اینکه  زیادی شکستم با ید خودمو بسازم 
خیلی چیزا هست که باعث غرورم میشن  


زیاد  زر مفت زدم ببخشید وقت تون رو گرفتم 
نظر ۴ ۲ موافق ۰ مخالف

حرف مفت زدم حوصله نداری نخوان

دوست دارم بنویسم ولی از چی ؟؟

از اینکه  احساس میکنم دار مریض میشم

از علایم  ام اس که  تو وجود خودم میبینم  و هر روز بیشتر احساسشون میکنم

از اینکه  هر بار که دفتر خاطراتم رو باز میکنم گریه  میگیره 

از نبود کسی کنارم

از حال خوب رفیق هام 

از بغض های که خفه ام میکنه 

از قهقه های دروغیم برای  خانواده

از چی بگم؟

رویا ساختن چیزی خوبیه اما رویا نا تمام خوب نیست  چون نمیدونی اخر رویات چی میشه چون اخری نداره

اما واقعیت این دو روز

رفتیم تیر اندازی  بین دختر ها بهترین بودم حتی بین پسرا هام تقربیا نشونه گیری خوبی داشتم 

رفتیم کوه شلوغ  کردم  جیغ زدم حرصم رو سر سنگ ها خالی کردم  افتادم ولی چیزی نشد 

دلم میخواهد بازم شعر بنویسم قبلا حال خرابم تبدیل به شعر میشد

قبلا گریه ام شعر بود اما الان فقط گریه است 

من هنوز  مثل بچه های برای چیز های کوچیک ذوق میکنم 

من هنوز برای  گلسر ولاک  و عروسک  ذوق میکنم 

من هنوز عاشق دویدن زیر بارونم 

من  ادم خوبی نیستم .دختر خوبی نیستم . کلی اخلاق مزخرف دارم  .کلی زشتن.کعین یگ دارم پاچه میگیرم و...کلی دلیل دیگه برای بد بودن 

چقدر دلم رضوان مغرور رو میخواهد شاد بودم  ومغرور بودم حالم خووووب بود

بابا چرا رفتی؟ بابا ازت ناراحتم 

رفتی که چی بشه؟حق داری این دنیا جای خوبی نیست ولی   باید منم میبردی


خواستم همه اینا رو پاک کنم ولی میزارمشون

خالصه همه اش میشه 

این دختره  مرده  

خالصه  میشه کلی زر مفت زدم 

حال بیشتر از این چرت پرت گفتن ندارم 

پس فعلا میریم بمیرم 


پی نوشت: یکی بهم گفت:تو لیاقت عاشقی نداری واسه همین کسی تو رو نمیخواهد  واسه همینکه پسری تو رو نمیخواهد

بعد گفت تو همیشه تنها میمونی 

بعدش گفت  یه روزی میشه که  من میخندم تو حالت بده 

بعدش کلی  چیزا دیگه گفت 

ولی  راست گفت من لیاقت عاشقی نداره

اصلا حالم  از این احساسات مسخره بهم میخوره 

قلبم خیلی وقته که سنگ شده از همون روز که فهمیدم لیاقت عاشقی ندارم بجای قلب سنگ گذاشتم


پی نوشت:هر طور دلتون میخواهد درمورد من فکر کنید هرجور عشقتون کشید قضاوت کنید

من دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم 

چرا یکی نمیاد  منو عاشق  کنه منو لوس کن  منو بخواهد 

اهاااااان 

یادم  امد پسرا دختر مغرور دوست دارن 

منم که خیلی وقته غرورم شکسته 

نظر ۶ ۳ موافق ۰ مخالف

من یک ادم کج سلیقه هستم

خب  اینم عکس ظرف های که قراره من توش هفت سین بچینم 

من عکاس خوبی نیستم 

البته کلا موجود بی سلیقه ای هستم  

اصلا کج سلیقه ام  

کلا بیخیال من کلا بی استعداد  وخنگ  و بی حوصله  و بی سلیقه  

تو یه جلمه میشه گفت ادم مزخرفی هستم 

 بعدا  عکس کل سفره هفت سین رو میزارم براتون  فعلا ظرف هاش رو ببینید 



اون طرح های فوق العاده مسخره رو ظرف هارو خودم زدم


اون چیز های رنگی تو ظرف هارو خودم رنگ کردم 

نظر ۹ ۳ موافق ۰ مخالف

من ومانی جونم

من تو پاساژ:وااااای مانیییی  مرغ امین

مانی:خب که چی؟؟؟

من: میییییییخووووواهمممم

مانی:دخترم  شهرزاد واسه اش اون پسره خرید

من:یعنی منم باید وایسم  اون پسره بیاد برام بخره؟

مانی:دقیقا

من نه با صدای خیلی  اروم نه خیلی بلند میگم:اااااااییییی پسره بیا واسه من مرغ امین بگیر

مانی:هیس ابرومون رو بردی

من با نیش باز:خب برام بگیر

مانی:نووووچ

من  خودم رو مظلوم میکنم میگم::حیف  حیف  که میخواهم با عیدی هام دف بگیرم اگه نه حتما مرغ امین میگرفتم 


مانی:اخی دلم سوخت بیرم برات بگیرم

من:من لاک وادکلن  و  گواش هم میخواهم 

مانی:باشه باشه 



خالصه اینکه من  به قصد خرید مانتو رفته بودم بیرون ولی با گواش و نرغ امین و لاک برگشتم خونه 

یعنی مانتو نگرفتم  اصلا مانتو خوشگل اسپرت پیدا نکردم 


درسته گاهی بحث دارم با مانی اما خب مهربونی هاش رو نمیشه  ندید  من جز مانی و داداش هام کسی رو ندارم والبته خدا رو هم دارم 


الان با دست های رنگی پست میزارم  




پی نوشت::همه کورد ها عاشق دف نوازی هستن 

پی نوشت:یکی از ویژیگی های داداش خوبه اینکه قبل از سال تحویل عیدیت رو بده که هرچی خواستی بگیر



نظر ۲ ۳ موافق ۰ مخالف

اندک اندک دفتر خاطرات

 شدم  یه دختر  چرت  روانی 

که هیشکی با اخلاق گندش سازگارنی 



شدم یه جوون نپخته  که  

فلسفی ترین حرف ها برام زر مفته 



اگه یه روز بهت بد کرد

باهات رفتار سرد کرد 

بگرد من که نمردم



من به تنهایی عادت دارم

به  اینکه واسه هیچ کس مهم نباشم



یه اتاق سرد       یه عالمه درد

من وخدایی که      حالمو خوب نکرد






چه غرور بی غیرتی دارم

مرا     می رانی  و بازهم عا شقانه  

میخواهدت




با تو زیر بارون 

چتر لازم نیست 

مگر خیال هم خیس میشود؟



یوسف باز اید     ولی باعشقش 



کنارم گذاشتی که تلخم کنی؟؟


هه

شرابی شده ام ناب حسرت بکش





این جلمه ها حرف های دل هستن 


سری به دفتر خاطراتم زدم اینا بدجوری  برام قشنگ بود 

عجیب به دلم نشستن 


یه روزی اینا نوشتم کلی خندیدم  

فکر نمیکردم  یه روزی زخم دلم باشن 




بیخیال زندگی ..... زنده ...گی     

روز مرگی قشنگ تره 

نظر ۲ ۳ موافق ۰ مخالف

چهار شنبه سوری

کی میاد  من رو ببره بیرون؟؟

عاقا من تنهام  (گریه) 

خب اقایون  نامرد برادر تنها تنها رفتن ولگردی 

 

محله ما سر وصدا رو  شروع کردن  خوب منم  دلم میخواهددددددد


وقت نشد هییییییچ ترقه بگیرم   

از ته مونده  ترقه های پارسال پنچ تا ترقه مونده من با عمرا با پنچ تا ترقه برم بیرون 

اخه من هر سال برابر کل کوچه ترقه داشتم ولی امسال .....



بیا میگن عشق بده  که  عشق کجاش بده؟؟؟ من الان عشق داشتم با اون میرفتم بیرون  تازه با عشقم بالن ارزو ها روشن میکردم 

تازه  باهم از رو اتیش میپریدم  تازه کلی هم میخندیدم   تازه خیلی  خاطره میساختیم ولی کووووعشق؟؟؟؟


مثلا خانومه....... که دیروز با عشق رفته بودن بیرون وشب گزارش کامل به من داد  صرفا جهت  اینکه  پز بده  خب حقم داره  بیرون رفتن  کلی خوراکی کوفت کرده بودن کلی عشقش بهش عیدی  داده بود  کلی هم لباس گرفته بودن  کلی هم خندیده بودن(قسمت مادی اش رو بیخیال مهم اینکه خوش بودن باهم)

خب  چرا؟؟؟؟چرا سن عاشق شدن اینقدر اومده پایین ؟؟..


چرا  من امروز افتادم زانوم زخم شد ؟؟؟

چرا هی سرم گیج میره؟؟؟

چرا سر درد هام زیاد شده؟؟؟

 چرا دست یهو بی حس میشه؟؟؟

زانوم و دستم داغون شد  هم زخم شدن هم  فکر کنم بد جوری ضرب دیدن


 مامان صرفا  جهت  اینکه من  داد وبی داد راه نندازم میگه دیگه خانوم شدی  اصلا دختر رو چه به اتیش بازی


پس چرا امروز که پرده ها رو وصل میکردم نگفت خانوم شدی تو رو  چه به رو چهار پایه رفتن

چرا  وقتی مبل ها رو جابه جا میکردم نگفت نکن  


چرا وقت کار  دختر وپسر فرق ندارن ولی موقع خوشی اونا پسرن و من دختر 

چرا  اینطور میکنند؟؟؟


از این  فرق گذاشتن ها متنفرم

مانی کم کم داره اذییتم  میکنه  

خسته از هر روز دعوا  خسته از این اتفاق ها و جنگ ها 




چهار شنبه سوری تون مبارک  امیدورام خوش باشید  وخوش بگذره  مواظب  خودتون باشید بجای منم بخندین 


نظر ۳ ۲ موافق ۰ مخالف

ترقه

اخه چراا؟

من هر سال یک ماه قبل چهار شنبه سوری کلی ترقه میخریدم 

ولی فردا چهار شنبه سوری و من امسال هنوز هیچ نگرفتم 


اخه چرااا؟

یکی بیاد منو ببره  بازار تا ترقه بگیرم 


من لباس عید واینا نمیخواهم اصلا خرید عید نمیخواهیم ولی ترقه میخواهم 


وای خدا پارسال چقدر چهار شنبه سوری شلوغ کردم 

 بعدا  از شیطنت های چهار شنبه سوری های گذشته میگم براتون 

فقط اینقدری بدونید که  پارسال  نزدیک بود  دکتر مملکت رو بفرستم رو هوا


نظر ۸ ۵ موافق ۱ مخالف

فدا سرت


تو وب یکی از دوستان این  پست رو دیدم خیلی به دلم نشست کپی کردم 

ببخشید بی اجازه کپی کردم 


نظر ۵ ۳ موافق ۱ مخالف

خدا

من حالم خوبه 

اصلا توووپ تووووپ 

من عالی ام 


دیگه غم وغصه خوردن  بسه  سال نو باید کمی قوی تر باشم

زخم ها ادم ها روقوی میکنند

منم با هر زخم قوی تر میشم 


دوست ندارم ساده ببازم   

قوی نیست ولی میتونم ظاهر قوی داشته باشم 

پس ظاهرا حالم خوبه 

به درک که دلم حالش خوب نیست یه  کم با عقلم کار میکنم 


برای هزارمین بار  بلند میخندم 

بخاطر مانی بخاطر خودم  بخاطر غرورم  میخندم 

میخندم  میگم  به درررررک که کلی مشکل هست 



میخواهم  قران  بخونم  

نظر ۶ ۳ موافق ۰ مخالف
گاهی در ذهنم چیزی میگذرد چیزی که اشوبی در درونم بر پا میکند
چیزی که انگشتانم را وحشی میکند وتمام این احساسات رو کیبورد خالی میشود
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان