باز مینویسم

سلااااااااااااااااام وصدددد سلام ( این مدل سلام کردن من هم توی دنیای مجازی وهم توی دنیا واقعه ایه )

اول اولش میخواهم بگویم دلم شدیدا برای دوستانی که در بلاگفا داشتم تنگ شده  برای جمع دوستانه ای که همه هم سن وسال  خودم بودن

دلم برای زهرا تنگ شده که پرواز کرد دلم برای شوخ کردن هایم با هاکان تنگ شده هردو این دو دوست  پرووووواز کردن هردوشون سرطان داشتن اولش زهرا بعد هم هاکان  خدا میداند بعد مرگ هر کدام از این دوستان چقدر ناراحت شدم هنوز برایشان دعا میخوانم بگذریم برای بقیه دوستانم ارزوی سلامتی میکنم  

 کم کم باجمع بزرگ سالی اشنا شدم افرادی که همه اهل قلم بودن بعدش دیگر با وب های مختلف با موضوعات مختلف اشنا شدم  که بعضی هاشوت عبارت اند از:

مثلا با وب اقای سر به هوا (یا همان مرد بارانی)  اشنا شدم  و نوشته هاشون که بسیار عالیه اون موقع یه چالش فوق العاده تو وبلاگشون داشتن (چالش این بود که اعتراف میکردیم به خنده دار ترین سوتی هامون )

 وب گل ابدی (هستی)که برایم اندازه خواهرم عزیز است (نوشته ها ی زبیا و عالی که از خواندنشان لذت میبردم)

 وبلاگ خلستان (صمد اقا) مهربون (داستان های فوق العاده و پست های عالی شون )

وبقیه دوستان رو بعد از خرابی طولانی بلاگفا دیگه نتونستم که وب هاشون رو پیدا کنم و دوباره  نوشته هاشون رو بخونم

قبل تر ها یعنی قبل از اینکه همه سرمون بره تو گوشی ها برای برنامه های مثل تلگرام و ...  چقدر بیشتر توی وب ها پست میخواندم ولی کم کم  خیلی از وب ها تعطیل شد  بگذررررررررر یم 

میخواهم از نوع شروع کنم باز میخواهی مثل حدود یک سال پیش با لذت توی وبلاگ پست بزارم و بازهم هوای نوشتن به سرم زده


امااااا به یاری دوستان نیاز دارم  بازهم انگیزه میخواهم امیدوارم دوستی های جدیدم توی بیان دوستی های پایداری باشه



پی نوشت: میخواهم یه گپ تو تلگرام بزنم برای دوستان هم وبلاگی که لینکش رو میزارم تو وبلاگ اما خوب  دو دلم نمیدانم چیکار کنم ایاز بزنیم یانه؟

 



نظر ۵ ۱ موافق ۰ مخالف

بلند داد میزنم دوستت دارم

گاهی تو اتاق تاریک کلی فکر میکنی بعد کلی تایپ میکنی وقتی که تمام احساسات رو رو یک صفحه مجازی طرح میزنی تازه موقع تایید پست میفهمی ببببله  ترافیک نت تمام شده 

اشکی از گوشه چشمت میاد خودت رو توجیح میکنی که بخاطره تاریکیه ولی خوب میدونی  بهانه است 

گوش هایت چیزی  جز صدای موزیک نمیشوند بی هوا دفتر خاطراتت را میاوری و این بار توی دفتر مینویسی که حرف هایت یادت نرود که بعدا دوباره تایپ کنی


توی همین دنیای مجازی خیلی ها عاشق میشوند البته عشق مقدس است  بهتر میگویم یک نفر از یک نفر دیگر خوشش می اید و عجیب دلبسته دست نوشته هایش (وب نوشت هایش)  بار های پست های قدیمی و تکراری آن رفیق را میخواند و خوب میداند اگر بگوید دوستت دارم حتما کلی به او میخندد

حتما ان طرف پیش خودش میگوید عجب دختر بی حیای ولی نمیداند غرور یک دختر تمام دارای اوست و اگر از غرورش میگذرد و میگوید دوستت دارم حتما دلش گیر اوست

گاهی یک صفحه را از اسمش پر میکنی و اخرش مینویسی مهم نیست دوست ندارم مهم منم که عاشقتم  من تو را بین شعر هایم قایم میکنم

 به صفحه پر از اسمش نگاه میکنی بقول خودش اسمش زیباست راست میگوید اسمش واقعا زبیاست

دوستت میگوید : تو دیوانه ای بیخیالش شو فراموشش کنه  اصلا او عشق خودش را دارد

توهم میگوی: از کجا میدانی

دوستت هم حتما میگوید: نمیدانم خودت گفتی شاید عشق خودش را دارد  ببین اون تو رو نمیخواهد یادت رفته چطور وقتی تو بازی گفتی دوست دارم  موضوع رو عوض کرد   تاکی میخواهی یک طرفه دوستش داشته باشی

تو هم حتما میگویی: نمیدانم  بارانا خودت خوب میدانی  که هوس نیست  احساسات بچگانه هم نیست چون اگه بود فراموش میکردم

 به صفحه نگاه میکنی چقدر دوست داری عکس آن صفحه را برایش بفرستی ولی خجالت میکشی از ان مهم تر میترسی که او را از دست بدهی


آآآآآآآآآآآآآآ های رفیق مجااازی بلند می گوینم دوستتت دارم ومهم نیست که دوستم نداری  من همچنان تو را در قلبم نگاه میدارم  حتی اگر مرا نخواهی

میترسم  بعد از این پست از دستت بدم  ولی نمیخواهم بدهکار دلم بشم انقدر دلم درد دارد که دیگر نمیخواهم  خودم هم بدهکارش باشم بگذر بقیه بدهکار دلم باشن خودم دلم را نمیشکنم


پست طولانی شد ببخشید ولی حرف دل زیاد بود



نظر ۸ ۴ موافق ۰ مخالف
گاهی در ذهنم چیزی میگذرد چیزی که اشوبی در درونم بر پا میکند
چیزی که انگشتانم را وحشی میکند وتمام این احساسات رو کیبورد خالی میشود
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان