من چقدر دروغگو شدم

چرا من قدرت تصمیم گیری ندارم

چرا  نمیتونم پای حرفم بمونم

از اینکه دارم چیزی رو از مانی پهون میکنم خجالت میکشم

اصلن جرئت نگاه کردن تو چشم داداشم رو ندارم

وقتی داداشم بغلم میکنه و قربون صدقه ام میره خجالت میکشم 

وقتی بهم میگه زندگی  کلی به خودم لعنت میفرستم 

خیلی قاطی ام  مخم داره میترکه از درد  

این افکار منو میکشه 

چقدر بده ادم دروغگو باشه 




پی توشت:شاید بین هم سن وسال هام  من جز انداک افرادی هستم که شبکه چهار نگاه میکنم و سخنرای دکتر الهه قمشی گوش میدم 

۳ موافق ۰ مخالف
راستش منم مثه  Faber Castel  
بیشتر وقتا نمیدونم چی بگم:( برای همین کامنت نمیذارم:(

این که خیلی خوبه ..

شبکه چهار واقعا برای هر کسی نیست ..

دکتر هم خیلی خوبه ...

یه کمکی به خودتان آرامش و اینا بدهید

حرفاش به دل میشینه آخه ...
با عذاب وجدان نمیشه کنار اومد خیلی سخته ....
پستات یه جوریه آدم می مونه واقعا چی بگه :)
با دروغ زندگی کردن باس خیلی دردناک باشه واقعا :)

خیلی اعصاب خورد کنه

عذاب وجدان ادم رو میکشه 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
گاهی در ذهنم چیزی میگذرد چیزی که اشوبی در درونم بر پا میکند
چیزی که انگشتانم را وحشی میکند وتمام این احساسات رو کیبورد خالی میشود
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان