تیغ


مامان جای تیغ رو  دستم دید 

نگفت چرا زدی فقط گفت :مثلا خواستی خودکشی کنی؟

من :نوچ خواستم ببینم میتونم یا نه

مامان:دفعه بعد محکم تر بزن  رو ساعدت نزن  رو مچت بزن عمیق هم بزنم  یادت باشه فرش هام کثیف نکنی  

من:چشم محکم تر میزنم  خونه هم کثیف نمیکنم 

چقدر سرد وبی احساس گفت محکم تر بزن 

اصلا نگران  نبود 

حرف هاش شوخی نبود  چشم هاش از همیشه جدی تر بود  

 


برای  هزارمین بار شکستم  و برای هزارمین بار با گریه  خوابیدم 

کی میشه  این جا بنویسن نویسنده این وب مرد

کی میشه پیام تسلیت بنویسید برای دوستم که پست اخر (پست  خبر مرگم ) گذاشته 


امروز تیغم رو شکستم 


۱ موافق ۷ مخالف

افرین که نکردی

ونخواهی کرد اوکیییییییییی؟؟؟؟؟؟؟

No

قول نمیدم 

تو خیلی بیجا میکنی ک خودکشی کنی...

نکردم عشقم 

چه وضعیه...!


ولی خداوکیلی؛چطوری وقتی بمیری اینجا پست میذاری؟! 
یعنی مثلا وصیت میکنی که پست بذارن؟! بعد رمزتم میدی؟!


جدا از شوخی؛حیف تیغه...از تیغ باید استفاده بهینه کرد...ضمن اینکه من نفهمیدم چه نوع تیغی...از این تیغ هایی که مردا باهاش ریش هاشونو میزنن؟!

تیغ  تیغ  است  دیگر

با تیغ  گل رز  که خودکشی نمیکنند
با همون تیغ های خودکشی میکنند

تنها استفاده تیغ برای ریش اقایون نیست 
گاهی برای رگ هاست


اره به دوستم میگم پست اخر رو بزاره بجام
شاید هم خودم تاریخ بزارم برای پستم


(خواستم  بگم که  مگه نمیدونی جهنم نت پر سرعت داره اما بعدش دیدم حوصله شوخی ندارم پس جدی جواب دادم)

سلام مجدد 
دلم برای خدا میسوزه تشبیه هست برای بیان حس، و همونطور که اشاره کردم خدا بر همه اشیاء قادر مقتدر هست و مطمئنا کسی اندازه دلسوزی برای خدا نیست. 
اینکه هدیه گرفتید یا نه رو نمی تونم تائید یا تکذیب کنم.
من هم مثل شما و خیلی ها هدیه خاصی نه گرفتم و نه دادم. (البته به جز مواردی که عرض می کنم و امثالهم) 
به دنیا اومدنم رو از خدا و پدر و مادرم هدیه گرفتم. 
زندگی ام و بزرگ شدنم رو از خدا و پدر و مادرم هدیه گرفتم. 
تمام دار و ندارم رو از خدا و پدر و مادرم هدیه گرفتم. 
اون وقت ... . 
ببخشید جسارت کردم. 
حق با شماست. امروز من جای شما نیستم. نمی تونم درک کنم چه سختی هایی برای شما هست. 
با این حال فکر می کنم این راهش نبود، این کوزه عمر -هدیه بزرگ خدا- رو بشکنید. 
ان شاءالله هیچ وقتی دوباره فکر داشتن یک تیغ دیگه از ذهنتون گذر نکنه. 
به امید موفقیت 

تا دلیل مناسبی برای مرگ پیدا نکنم تیغ دست نمیگیرم 

یادم رفت بنویسم: 

دلت میاد دل خدا رو بکشنی؟ 
دلت میاد خدا رو ناراحت کنی؟ 
میدونی خدا چقدر دوستت داره؟ 
میدونی برای خدا چقدر ارزش داری؟ 
میدونی ... ؟ 

چه صبری داره خدا. 
دلم برای خدا میسوزه. (ان الله علی کل شیء قدیر) 

خدا  دلش میاد  اینقدر من اذییت بشم؟

دلت برای خدا نسوزه  اون دل سوز نمیخواهد بنده خوب میخواهد

فعلا تیغ رو شکستم 

خوب کردی که شکستی تیغ رو 😃 مادرها این طوری اند، حتما حرص خورده از دستت، لجش در آمده این طور گفته...

نه حرصش ندادم 

همیشه همینه 

سلام
اگه یک هدیه خیلی بزرگ از یک دوست خیلی دوست داشتنی بگیری ، چقدر برات مهم میمونه؟ 
اگه سفالی باشه و از دستت بیفته و بشکنه چقدر ناراحت میشی؟ 
اگه پارچه ای یا پلاستیکی باشه و اشتباهی بسوزه و از بین بره چه حسی بهت دست میده؟ 
اگه ناخواسته گمش کنی ، چه حالی داری؟ 
همه اینها به کنار ، دوستت اون موقع چه حالی داره؟ 

حالا برعکس: 
یکی هست که از ته قلبت و از اعماق وجودت و به معنای واقعی کلمه دوستش داری و خیلی خیلی برات مهمه. 
یه هدیه خیلی باارزش براش میگیری. 
از سر غفلت دوستت ، هدیه ات بشکنه ، بسوزه ، پاره بشه، خراب بشه، دزدیده بشه، گم بشه و ... . 
چه حالی بهت دست میده؟ 

به امید موفقیت 

متاسفم تا حالا همچین چیزی رو تجربه نکردم 

نه هدیه دادم نه هدیه گرفتم 
خب شاید دوست نداشته هدیه رو شکسته 
برام مهم نیست 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
گاهی در ذهنم چیزی میگذرد چیزی که اشوبی در درونم بر پا میکند
چیزی که انگشتانم را وحشی میکند وتمام این احساسات رو کیبورد خالی میشود
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان