دوشنبه ۹ فروردين ۹۵
تا حالا با خدا دعوا کردین؟؟
دیشب بازم تیغ جدید دست گرفتم
البته تیغ نه برای خودکشی
فقط برای خط انداختن رو دستم
راستش من اصلا حوصله این زندگی رو ندارم باهمه قهرم
نصیحتم نکنید دلتون هم برام نسوزه
چرا مادرانه هایش را برای من نیست؟؟
چرا راحت مرا میشکند؟؟؟
چرا اشک هاش دیوونه ام میکنه
اما اجازه ندارم نزدیکش بشم دوست دارم بغلش کنم و باهم گریه کنیم ولی....
من به سکوت عادت دارم وقتی بلند بلند سرم داد میزند
عاشقش هستم اما او
پس قرار است مادرانه هایش را خرج کی کند؟؟؟