پنجشنبه ۲۷ اسفند ۹۴
شدم یه دختر چرت روانی
که هیشکی با اخلاق گندش سازگارنی
شدم یه جوون نپخته که
فلسفی ترین حرف ها برام زر مفته
اگه یه روز بهت بد کرد
باهات رفتار سرد کرد
بگرد من که نمردم
من به تنهایی عادت دارم
به اینکه واسه هیچ کس مهم نباشم
یه اتاق سرد یه عالمه درد
من وخدایی که حالمو خوب نکرد
چه غرور بی غیرتی دارم
مرا می رانی و بازهم عا شقانه
میخواهدت
با تو زیر بارون
چتر لازم نیست
مگر خیال هم خیس میشود؟
یوسف باز اید ولی باعشقش
کنارم گذاشتی که تلخم کنی؟؟
هه
شرابی شده ام ناب حسرت بکش
این جلمه ها حرف های دل هستن
سری به دفتر خاطراتم زدم اینا بدجوری برام قشنگ بود
عجیب به دلم نشستن
یه روزی اینا نوشتم کلی خندیدم
فکر نمیکردم یه روزی زخم دلم باشن
بیخیال زندگی ..... زنده ...گی
روز مرگی قشنگ تره