رو نمیکت پارک کنارش میشینم میگه رشته ات چیه؟
صنایع شیمیایی
چی هست؟؟
یه رشته هنرستانی که همون طور از اسمش معلومه بیشتر با شیمی سروکار داره تو رشته ات چیه؟
تجری
همیچن با افتخار گفتم تجربی یه لحظه فکر کردم پزشکی دارم اونم نه از دانشگاه تهران فقط دانشگاه خارجی
یکی نیست بگه اخه عزیز من هنوز یه سال که داری تجربی میخونی تازه فهمیدی زیست چیه چرا اینقدر خودت رو میگیری
تازه بدتر از اون میگه وای تجربی خیلی سخته کل شبانه روز چهار ساعت میخوابم گوشی و Tvهم کلا تعطیل
کمی نگاهش میکنم بزار اینم فکر کنه هنرستان رفتن واسه بچه تنبل هاست خبر نداره که یکی از بچه های تیز هوشان و چند تا از نمونه دولتی ها دارن تو هنرستان درس میخونن رشته شون هم صنایع شیمیاییه
لبخند میزنم میگم موفق باشه
مغرور تر میشه میگه چرا ناراحتی؟؟پشیمونی رفتی هترستان؟کاش بیشتر درس میخوندی تو برگه هدایت تحصیلی ات تجربی میاوردی
واقعا ناراحت شدم میگم :ببین اون موقعی که من جز نفرات اول ریاضی استان بودم تو اصلن نمیدونستی ریاضی چیه اون موقع که من بورسیه تحصیلی داشتم
تو اصلن نمیدونستی بوریسه رو چطور مینویسن
توکجا بودی وقتی من از مدرسه نمونه دولتی گذشتم فقط بخاطر اینکه دوستم قبول نشد هزارتا بهونه اوردم که رفتم مدرسه معمولی
وقتی من داشتم زیست میخونم تو کجا بودی؟؟
از اینا بگذریم واقعا فکر کردی نمره من پایین بوده که رفتم هنرستان؟؟
متاسفم که افکارت مال سال هزار وسیصد پیچ ومهر است
تو برگه هدایت تحصیلی من اولویت اول تجربی بود
وقتی همه مشاور های مدرسه به همه بچه ها میگن نرید تجربی به من گفتن برم تجربی
بعدش خیلی راحت ازش دور میشم وچند متر اونطور طرف تر میشینم رو جدول کنار پارک
چقدر بدم میاد از ادم های قضاوت میکنند
پی نوشت:گاهی ادم میره پارک حالش خوب بشه بدتر میشه یه غربیه بد میره رو اعصابت
وقتی راهنمایی بودم چون تو شیمی و فزیک و زیست باهوش بودم معلم مون برای منن کتاب های سال های بالا تر میاورد مکه بخونم گاهی مال بچه های تجربی بود مثلا زیست میخوندم
یادمه که هر روز وقتی خالصه اونی که خونده بودم رو سرکلاس برای معلمم میگفتم برق تحسین رو تو چشم هاش میدیدم
خیلی برام زحمت کشید تو راهنمایی
چقدر دلم براش تنگ شده کاش یه روزی ببینمش بگم تمام عشقم رو به شیمی بدهکار شمام