تیغ


مامان جای تیغ رو  دستم دید 

نگفت چرا زدی فقط گفت :مثلا خواستی خودکشی کنی؟

من :نوچ خواستم ببینم میتونم یا نه

مامان:دفعه بعد محکم تر بزن  رو ساعدت نزن  رو مچت بزن عمیق هم بزنم  یادت باشه فرش هام کثیف نکنی  

من:چشم محکم تر میزنم  خونه هم کثیف نمیکنم 

چقدر سرد وبی احساس گفت محکم تر بزن 

اصلا نگران  نبود 

حرف هاش شوخی نبود  چشم هاش از همیشه جدی تر بود  

 


برای  هزارمین بار شکستم  و برای هزارمین بار با گریه  خوابیدم 

کی میشه  این جا بنویسن نویسنده این وب مرد

کی میشه پیام تسلیت بنویسید برای دوستم که پست اخر (پست  خبر مرگم ) گذاشته 


امروز تیغم رو شکستم 


نظر ۷ ۱ موافق ۷ مخالف

کپی کردم ولی حرف دله

یـــه دخـترایی هستــــن✘مغــــرورن✘......


بــه کســــی✘رو ✘نمیــــدن......


زود عصـبـــی میشـــن......


تـایــه چیــزی میگـــی تنــدتنـــد جـواب میـــدن.......


✘لـجـــــبازن✘.......


اینـــارو اذیــت نکنیـــــن.......


اینـــاســـراســــــــر✘احـــســـــــاســــن✘.......


اینـــاهمونایــیـن کــه با یـه آهنـــــگ غمگـیـــن گــریـــه شـــون میگیــره......


و حـتـــی واســـه شخصیــــت✘کـارتـــونی✘دل میســوزونـن......


اینـــارواذیـــت نکنیــــن.......


اینـــا......


✘غـصــــه هــای یـواشــــکــی✘دارن....... 




برگرفته شده از raha1100.blog.ir



نظر ۳ ۳ موافق ۰ مخالف

اخرش عیدیم رو گرفتم

دیدین که بالاخره عیدی قالب وبلاگ عیدی گرفتم 

از عرفانی  ممنونم  که  عیدی بهم  داد


اصلن همه عیدی هام یه طرف  این یکی یه طرف 


اصلن الان من خیلی بخاطره قالبم  خوشحالم 


عرفانیییی ممنونم  رفیق 

نظر ۱ ۱ موافق ۰ مخالف

زر مفت زدم حوصله نداری نخوان وقتت رو الکی میگیره

دوست دارم موهام رو از ته بزنم  
حتی حوصله موهای خودم رو ندارن 
دخترا عاشق موهاشون هستن اگه یه روزی دیدن دختر از موهاش گذشته بدونید دیگه هیچی برای از دست دادن نداره که موهاش رو میزنه
 یه چیزی هست میگه زن افسرده رو چه به موی بلند 
حالا فکر کنید از بچگی موهام کوتاه بود  واین دقیقا یعنی از بچگی همه چی رو از دست دادم 
یه روزی یه نفر بهم گفت تو ادم خوبی هستی مراقب خودت باش 
ولی  بخاطر همون یه نفر شدید ادم بدی شدن 
اصلا  میگن ادم یه بار عاشق میشه بعد از عوضی میشه 
این رو خوب میدونم من هیچ وقت عاشق نشدم والبته میدونم هنوز بچه ام .
اما علاقه ای به درک عشق ندارم 
من بین چهارتا پسر بزرگ شدم  همبازی بچگی هام هم پسرا بودن اوصولا رفاقت با پسرا بهتره  دختر  معنی رفاقت رو خوب نمیدونند 
دختر راحت قهر میکنند  راحت  فراموش میکنند راحت پشت سر رفیق هاشون حرف میزنند 
من اگه با پسری حرف میزنم حتما دلیلش اینکه  رفیق خوبیه 
فرقی نداره مجازی باشه و واقعه ای 
 من یه بار فقط یه بار غرور رو حفظ کردم
 یه روزی دیدم دیگه نیست  اون روز هرچی فحش بلد بودم نثار خودن کردم که چرا نگفتم بهش 
اون موقع غرورم شکست بعد از اون به همه گفتم دوست دارم
مثلا به مامانم 
به خواهر 
به دوستام 
و به رفیق هام 
ادم های که دوست دارین بهشون بگید 
یه روزی دیگه نیستن  و اون موقع یه عمر دیوونه میشی که چرا نگفتم 

من هیچ  وقت به پدرم نگفتم دوست دارم  الان روزی هزاربار به عکسش میگم ولی فایده نداره 

من هیچ وقت به چشم های پدرم نگاه نکردم ولی اخرین لحظه وقتی سرش تو بغلم بود  ولی داشتم التماسش میکردم که حرف بزنه وقتی داشتم  با چشم های خودم رفتنش رو میدیم 
تو چشم هاش نگاه کردم  مادرم حق داشت عاشق این چشم ها باشد 
وقتی اخرین نگاهش بعد از من به مامان بود
وقتی کلی حرف توی نگاهش بود 
من فقط یکبار به چشم های پدرم نگاه کردم 
چشم های به رنگ غروب
رنگ چشم های پدرم خیلی خاص بود  
این روز ها شدید دلتنگ بابام هستم 
دخترا بابایی هستن  ومنم یه دخترم  به دختر افسرده و مریض  که فقط باباش رو میخواهد 

از امروز با رضوان جدیدی  رو به رو میشن 
همون  رضوانی که  مغرور بود سرد وبی احساس 
دلیل  غرور امروزم بخاطر جمله ای که تو پست قبل گفتم نیست 
دلیلش اینکه  زیادی شکستم با ید خودمو بسازم 
خیلی چیزا هست که باعث غرورم میشن  


زیاد  زر مفت زدم ببخشید وقت تون رو گرفتم 
نظر ۴ ۲ موافق ۰ مخالف

حرف مفت زدم حوصله نداری نخوان

دوست دارم بنویسم ولی از چی ؟؟

از اینکه  احساس میکنم دار مریض میشم

از علایم  ام اس که  تو وجود خودم میبینم  و هر روز بیشتر احساسشون میکنم

از اینکه  هر بار که دفتر خاطراتم رو باز میکنم گریه  میگیره 

از نبود کسی کنارم

از حال خوب رفیق هام 

از بغض های که خفه ام میکنه 

از قهقه های دروغیم برای  خانواده

از چی بگم؟

رویا ساختن چیزی خوبیه اما رویا نا تمام خوب نیست  چون نمیدونی اخر رویات چی میشه چون اخری نداره

اما واقعیت این دو روز

رفتیم تیر اندازی  بین دختر ها بهترین بودم حتی بین پسرا هام تقربیا نشونه گیری خوبی داشتم 

رفتیم کوه شلوغ  کردم  جیغ زدم حرصم رو سر سنگ ها خالی کردم  افتادم ولی چیزی نشد 

دلم میخواهد بازم شعر بنویسم قبلا حال خرابم تبدیل به شعر میشد

قبلا گریه ام شعر بود اما الان فقط گریه است 

من هنوز  مثل بچه های برای چیز های کوچیک ذوق میکنم 

من هنوز برای  گلسر ولاک  و عروسک  ذوق میکنم 

من هنوز عاشق دویدن زیر بارونم 

من  ادم خوبی نیستم .دختر خوبی نیستم . کلی اخلاق مزخرف دارم  .کلی زشتن.کعین یگ دارم پاچه میگیرم و...کلی دلیل دیگه برای بد بودن 

چقدر دلم رضوان مغرور رو میخواهد شاد بودم  ومغرور بودم حالم خووووب بود

بابا چرا رفتی؟ بابا ازت ناراحتم 

رفتی که چی بشه؟حق داری این دنیا جای خوبی نیست ولی   باید منم میبردی


خواستم همه اینا رو پاک کنم ولی میزارمشون

خالصه همه اش میشه 

این دختره  مرده  

خالصه  میشه کلی زر مفت زدم 

حال بیشتر از این چرت پرت گفتن ندارم 

پس فعلا میریم بمیرم 


پی نوشت: یکی بهم گفت:تو لیاقت عاشقی نداری واسه همین کسی تو رو نمیخواهد  واسه همینکه پسری تو رو نمیخواهد

بعد گفت تو همیشه تنها میمونی 

بعدش گفت  یه روزی میشه که  من میخندم تو حالت بده 

بعدش کلی  چیزا دیگه گفت 

ولی  راست گفت من لیاقت عاشقی نداره

اصلا حالم  از این احساسات مسخره بهم میخوره 

قلبم خیلی وقته که سنگ شده از همون روز که فهمیدم لیاقت عاشقی ندارم بجای قلب سنگ گذاشتم


پی نوشت:هر طور دلتون میخواهد درمورد من فکر کنید هرجور عشقتون کشید قضاوت کنید

من دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم 

چرا یکی نمیاد  منو عاشق  کنه منو لوس کن  منو بخواهد 

اهاااااان 

یادم  امد پسرا دختر مغرور دوست دارن 

منم که خیلی وقته غرورم شکسته 

نظر ۶ ۳ موافق ۰ مخالف
گاهی در ذهنم چیزی میگذرد چیزی که اشوبی در درونم بر پا میکند
چیزی که انگشتانم را وحشی میکند وتمام این احساسات رو کیبورد خالی میشود
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان