سرباز نوشت

خب چیه ما دختر دل نداریم  چرا ما سرباز نوشت ننویسیم 


امروز صبح  داشتم  تو وسایل داداشم  فضولی میکردم 

که دفتر خاطرات  و پیراهن دوران سربازیش که پر از امضا  وشماره تلفن دوستاش

همه دوستاش تو لباسش واسه اش امضا کرده بودن  

وجالب تر دفتر خاطرات دوران سربازی داداشم بود

نوشته های پسرونه شون از خیلی احساسی تر از  دختر نوشت ها ماست 

غم  دور از خانواده چه بر سر این ها اورده بود

۳ موافق ۰ مخالف
هه! هیچوقت دلم نمی خواد به اون روزها فکر کنم!
هر چی بود و نبود رو گذاشتم و اومدم، حتی همونایی هم که فکر می کردم با خودم میبرم هم نیاوردم! :)

سر بازی سخت گذشت؟

کاش میشد ما هم بریم سربازی خیلی دوست دارم

کاش

سلام 
سرباز بودم، کل 20 ماه خدمتم 3 بار مرخصی اومده بودم، با اینکه جای دوری هم نبودم. 
هر چند اصرار دوستان خیلی زیاد بود برای دفتر خاطرات و یادگاری و ... ولی نه برای خودم نوشتم و نه برای دوستان. 
از نظر من همونطور که از اسمش مشخصه خاطره باید فقط در خاطر آدم بمونه، نه روی کاغذ و ... . 
خیلی خاطره تلخ و شیرین دارم. از 3 ماه ممنوع الخروجی تا سال تحویل که با فرمانده یگان بودم. 
یادش به خیر، چقدر زود گذشت. 
بعضی وقت ها با خودم میگم چقدر خوب میشد که دخترها هم یه مدتی از خانواده دور بودند و آموزش نظامی میدیدند و این حس قشنگ و سختی های مشابه پسرها رو درک می کردند. 
به امید موفقیت 

موفق باشید


دختر هام توی مدرسه دوره های هست که  به صورت اختیاری میتونند شرکت کنند  و اموزش نظامی ببینید
البته نه دور از خانواد
 
دختر خودشون هم دوست دارن برن سربازی 

اخی  :)

شما هم از این خلاقیت ها داشته باشید

خلاقیتهای جالبی هم داشتن! یادگاری نوشت روی لباس سربازی :)

خیلی 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
گاهی در ذهنم چیزی میگذرد چیزی که اشوبی در درونم بر پا میکند
چیزی که انگشتانم را وحشی میکند وتمام این احساسات رو کیبورد خالی میشود
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان